Jump to ratings and reviews
Rate this book

عزاءات الفلسفة: كيف تساعدنا الفلسفة في الحياة

Rate this book
كان يمكن أن يكون عنوان هذا الكتاب: الفلسفة كعلاج نفسي. فهذا الكتاب اللافت سيُشعرنا على نحو رائع بالتحسُّن بطريقةٍ جيّدةٍ، بمعيارَين متساويَيْن من الذكاء والحكمة.

عندما سألوا سقراط من أين جاء، لم يقل «من أثينا»، بل «من العالم». (مونتين)

لا ينبغي أن نشعر بالإحراج بسبب بلاءاتنا،إذ عبر إخفاقاتنا فحسب سينمو كلّ ما هو جميل...(نيتشه)

ما يُسبّب التعاسة... هو السعي وراء السعادة بافتراض أكيد أنّنا سنجدها في الحياة... سيكتسب الشبابُ الكثيرَ لو تمكّنوا من تخليص أذهانهم من الفكرة الخاطئة بأنّ لدى العالم صفقةً عظيمةً سيعرضها علينا.(شوبنهاور)

بوتون، أخذ الفلسفة إلى هدفها الأبسط والأهم: مساعدتنا في عيش حيواتنا. (جريدة الإندبندنت)

متعة في قراءتها.. الكتابة الجميلة مثل الفلسفة الجميلة دائما تعزّي.. (تايمز)

قلّما تجد مناقشات حول كبار الفسلاسفة بهذه المتعة «كتاب عبقري وخيالي» (همفري كاربنتر)

بارع ومدروس ومسلٍّ، كتاب أنيق يجعل الفلسفة ممتعة وذات صلة بحيواتنا. (ليتيراري ريفيو)

بطريقة بارعة، يقدّم دو بوتون أفكار الفلاسفة لمساعدة القرّاء في مشاكلهم. (بابليشرز ويكلي)

من مؤلّف كتاب كيف يمكن لبروست أن يغيّر حياتك، هذا عملٌ مبهجٌ يُثْبتُ أنّ الفلسفة يمكن أن تكون مصدرًا أسمى للمساعدة على التفكير في المشكلات الأكثر تسبُّبًا للألم. ويكشف آلان دو بوتون الحكمة العمليّة في كتابات بعضٍ من أعظم المفكّرين في كلّ العصور، لتكون النّتيجة كتابًا غير متوقَّع في العزاء والبهجة في آن.

320 pages, Paperback

First published January 1, 2000

Loading interface...
Loading interface...

About the author

Alain de Botton

143 books14.1k followers
Alain de Botton is a writer and television producer who lives in London and aims to make philosophy relevant to everyday life. He can be contacted by email directly via www.alaindebotton.com

He is a writer of essayistic books, which refer both to his own experiences and ideas- and those of artists, philosophers and thinkers. It's a style of writing that has been termed a 'philosophy of everyday life.'

His first book, Essays in Love [titled On Love in the US], minutely analysed the process of falling in and out of love. The style of the book was unusual, because it mixed elements of a novel together with reflections and analyses normally found in a piece of non-fiction. It's a book of which many readers are still fondest.

Bibliography:
* Essays In Love (1993)
* The Romantic Movement (1994)
* Kiss and Tell (1995)
* How Proust Can Change Your Life (1997)
* The Consolations of Philosophy (2000)
* The Art of Travel (2002)
* Status Anxiety (2004)
* The Architecture of Happiness (2006)
* The Pleasures and Sorrows of Work (2009)

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
10,197 (33%)
4 stars
12,804 (41%)
3 stars
6,253 (20%)
2 stars
1,261 (4%)
1 star
362 (1%)
Displaying 1 - 30 of 3,035 reviews
Profile Image for فؤاد.
1,081 reviews1,925 followers
May 18, 2019
غیر قابل فهم نوشتن، به احتمال زیاد بیشتر نتیجه ی تنبلی نویسنده است، تا هوشمندی او. یا این که نقابی است بر بی محتوایی نوشته؛ غیر قابل فهم بودن، بهترین حامیِ کسی است که حرفی برای گفتن ندارد.


وظيفه فلسفه

معمولاً کسانى که صادقانه فلسفه می خوانند، ذهن شان دائم با این سؤال مردافکن درگیر است که "فلسفه چه فایده ای دارد؟" وقتی مباحث وجود را می خوانيم، وقتى مقولات ده گانه ارسطو و مقولات دوازدگانه کانت را حفظ مى كنيم، وقتی تقسیمات عوالم را مى آموزيم، وقتی در مورد هیولای نخستین و عقل اول بحث مى كنيم، دقیقاً انتظار داریم که همه اين ها چه ثمره ای در زندگى واقعى داشته باشد؟ آيا (آن چنان كه ارسطو و فلاسفه بعدی مى گفتند) صرفاً مى خواهيم كنجكاوى مان را ارضا كنيم يا "جهان ذهنى مان را مطابق جهان عينى كنيم"؟ به غیر از هیجان انگیز بودن مطالب و كلاس داشتن عنوان "فلسفه"، چه فایده ای در این حرف ها هست؟


نوشته سر در معبد دلفی: خودت را بشناس


جهان شناسى، خودشناسى

اين مسئله (که هدف فلسفه چیست) از ديرباز درگيرى ذهنى برخى فلاسفه بوده و باعث شده رويكردشان در فلسفه را به كلّى تغيير دهند. نخستين كسى كه به طور جدی به اين مسئله انديشيد، سقراط بود. سقراط تأكيد داشت كه ما را با "جهان شناسی" کاری نيست. این که جهان به چه شكل است، علت اوليه جهان چيست، اشیا در جهان چه ربطی و چه وضع و نسبتی با هم دارند و ماهیات اشیا چگونه است، به ما ربطی ندارد و دانستن شان هیچ سودی به حال ما ندارد، آنچه اهمیت دارد خود ماييم؛ بايد تمام همّ و غمّ مان این باشد که چگونه زندگی سعادتمندانه ای داشته باشیم. به عبارت ديگر، سقراط از "جهان شناسی" به "خودشناسی" رو آورد. و از همین جاست شعار معروف او: "خودت را بشناس."

این دیدگاه در آثار افلاطون (شاگرد سقراط) کمرنگ شد و در آثار ارسطو (شاگرد افلاطون) باز هم کمرنگ تر شد، تا اين كه به كل فراموش شد. ارسطو و افلاطون و فلاسفه بعدى به مدت دو هزار سال (به جز برخى استثناها) تمام همّ خود را بر بحث های جهان شناسی گذاشتند. تا یکی دو قرن اخیر که با پيشرفت هاى علم، وظيفه جهان شناسى از دوش فلسفه برداشته شد، دايره بحث هاى جهان شناسى فلسفى مدام كوچك تر و كوچك تر شد، تا به چيزى ناچيز رسيد.
همين زمان ها بود كه نهضت بزرگ اگزيستانسياليسم به دست سورن كيركگور بنا شد، كه سخن اساسى اش آن است كه فلسفه بايد به وظيفه اصلى اش، يعنى خودشناسى بازگردد. اتفاقی نبود که کیرکگور این همه سقراط را می ستود و او را نقطه عطفی در تاریخ تفکر و بنیانگذار "ذهنیت" می دانست. کیرکگور در حقیقت بر آن بود که شیوه تفکر سقراط را احیا کند و مسیر فلسفه را به آن چه در نظر سقراط بود بازگرداند. از آن پس فلسفه (حداقل در يكى از جريان هاى مهمش) از سخنان قلمبه و بى فايده راجع به عوالم وجود دست كشيد، و به ابزار شناخت و درمان انسان تبديل شد.

برگرفته از:
تاریخ فلسفه غرب؛ جلد دوم
مصطفی ملکیان


اين كتاب

این کتاب ثابت کرد که می شود یک کتاب فلسفی را، به قدری ساده و روان و جذاب نوشت که من خواننده سیصد صفحه را در عرض دو روز بخوانم. کتاب، پر از گزیده های فلسفی جذاب از شش فیلسوف بزرگ، پر از نکاتی راجع به نقاشی ها، شهرها، زندگی شخصی اندیشمندان و مطالب جذاب دیگریست که جمع کردن همه در یک کتاب، نه تنها باعث کلافه شدن نمی شود، بلکه به هر چه خواندنی تر شدن کتاب کمک می کند.
این کتاب، به طور خلاصه، بخش هایی درخشان از اندیشه های شش فیلسوف را می آورد که می توانند به ما کمک کنند که زندگی بهتری داشته باشیم و نشان می دهد که فلسفه چه ثمره ای می تواند در زندگی داشته باشد.
آلن دوباتن در ویدئوهای کوتاه خود در مدرسهٔ زندگی به این پروژه ادامه می دهد و به معرفی شخصیت های بزرگ فلسفه و ادبیات و تأثیری که نظریات آن ها می توانند در زندگی بهتر بگذارند می پردازد.
Profile Image for Ahmad Sharabiani.
9,564 reviews111 followers
August 7, 2021
The Consolations of Philosophy, Alain de Botton

The Consolations of Philosophy is a nonfiction book by Alain de Botton. First published by Hamish Hamilton in 2000.

The title of the book is a reference to Boethius's magnum opus Consolation of Philosophy, in which philosophy appears as an allegorical figure to Boethius to console him in the year he was imprisoned, leading up to his impending execution.

In Consolations, de Botton attempts to console the reader through everyday problems (or at least help them to understand them) by extensively quoting and interpreting a number of philosophers. These are categorized in a number of chapters with one philosopher used in each.

تاریخ نخستین خوانش: روز چهارم ماه نوامبر سال 2016میلادی

عنوان: تسلی‌ بخشی‌ های فلسفه؛ نویسنده: آلن دو باتن؛ مترجم: عرفان ثابتی؛ تهران، ققنوس، 1383؛ در 303ص، نمودار، مصور؛ شابک 9643114791؛ چاپ سوم 1385؛ چاپ چهارم 1386؛ چاپ پنجم 1388، شابک 9789643114794؛ چاپ نهم 1392؛ موضوع: مشاوره فلسفی - سده 21م

همیشه بهترینهایم را، برای انتهای کار نگاه میدارم، اینبار شاید کمی هم تنبلی ذهنی بوده باشد، که چند سال این کتاب را در انتظار نگاه داشته ام، در همین هفته ها بود، که دیدم همه میخوانند، و مینگارند، و انگار کردم لابد، کتابی همچون «دنیای سوفی»، اصر «یوستین گردر» دوباره پیدا شده؛ که آوایش چنین دست به دست میگردد؛ انگاره ام درست بود؛ نخست از ترجمه ی بسیار خوب، و گوارای جناب «ثابتی»، باید بنویسم؛ آنگاه از نویسنده و نگارنده ی کتاب، که گزینش و آرایشش، سخت خوانی فلسفه ی «سقراط» بیست و شش سده پیش از امروز؛ «اپیکور» بیست و چهار سده پیش، «لوسیوس سنکا»ی «رمی»، در بیست سده ی پیش از امروز، و «میشل دو مونتنی» سده ی شانزدهم میلادی، و «شوپنهاور» سده ی نوزدهم میلادی را، به مشاوره ای گوارا و امروزین بدل کرده است

تاریخ بهنگام رسانی 30/05/1399هجری خورشیدی؛ 15/05/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی
Profile Image for Riku Sayuj.
658 reviews7,287 followers
January 14, 2014

As I went through the book I was unable to make up my mind whether it was a work on philosophy masquerading as a self-help book to reach a wide audience or if it was a pretentious self-help book with aspirations to be a book on deep philosophy.

Even after I finished it, I am not sure how to judge it. Should I judge it harshly for picking and choosing among the works of these great philosophers to fit them into the narrow framework that Botton has drawn for them and thus making them draw his yoke? Or should I be lenient that Botton makes lofty thoughts so accessible by dragging them down and tethering them to the normal privations of men and offering consolations for the same?

The title is of course a brilliant one and almost irresistible. Not original maybe, as Boethius has already used it, but Boethius' was a private consolation with his own philosophy (personified as a woman) while Botton offers up his philosopher's thoughts for a public audience for his reader's consolation. I am no judge on which was the more effective work as I am yet to read the original work.

As for the book itself, Botton tries hard to make it entertaining and relevant and uses almost a bullet-point like efficiency to ensure that he can pack everything into an 'airport size' book.

The framework of the book is to use the wisdom of six philosophers, almost in chronological order, to offer consolations for some of the common maladies that afflict the average person. The fact that he spends more time and pages detailing out the lives of the philosophers should not deter from the fact that he does manage to stick admirably to the overall structure of the book and does offer a coherent sequence and logic of 'consolations'.


Consolation For Unpopularity

Botton uses the example and philosophy of Socrates and his life to illustrate that the judgement of others should have no real bearing on how we judge ourselves. This is not to say that we should count ourselves superior by being in the minority. No, the real message is that the weight of numbers supporting any argument or moral standpoint has nothing to do with the real strength of that position. Only reason should guide us in our judgements of ourselves and of others. In the hatred unfairly directed towards an innocent philosopher we recognize an echo of the hurt we ourselves encounter at the hands of those who are either unable or unwilling to do us justice. But if your reason tells us we are right, we should stick to our beliefs and we might be redeemed as Socrates was by the very people who condemned him and be consoled by the prospect of posterity's verdict.


Consolation For Not Having Enough Money

What is wealth? Is it mere material wealth or is it anything that provides us real happiness? These were the questions that Epicurus grappled with. His answer was that just as we are not capable of judging what is good for our physical body and would gladly gorge ourselves with unhealthy food to the point of death (as a lot of us do). so we are not capable of judging what is truly good for our souls, for our life.

I want to belabor this point - If left to ourselves and our instinctive tastes, we would find no reason to refrain from consuming as much as we can of everything that tastes good and this only leads to a decay in bodily health. It takes an expert opinion and self-control to be able to give up this unhealthy habit and adopt a moderate and healthy diet that allows us much better health.

Epicurus says that we similarly gorge on money and all the other pleasurable thing sin life and jump head long into the rat race thinking that is important. But only deep reflection can show us that it is a bad for our spiritual well-being and health as all that good food is for our bodily health.

So he says pleasure is the ultimate goal of life - but what gives you true pleasure can only be found by deep reflection. So what should we dedicate all our energies to if we want a happy life?

We should find Friendship, good companionship - association with people who recognize our true nature with all our defects is what we really need. in fact all our mad scramble after money and power is just a manifestation of our need to be esteemed and listened to by our fellow beings. We may seek a fortune for no reason but to secure the respect and attention of people who would otherwise look straight through us. But do we need money to get them to respect us? Would not a true friend value every word of yours and respect you even if you were penniless?

The second most important constituent of happiness is Freedom - the freedom to be ourselves. This eventually connects back to being with people who will accept us as us. Epicurus and his friends made a radical innovation. In order not to have to work for people they didn't like and answer to potentially humiliating whims, they removed themselves from employment in the commercial world of Athens ('We must free ourselves from the prison of everyday affairs and polities'), and began what could best have been described as a commune, accepting a simpler way of life in exchange for independence. They would have less money but would never again have to follow the commands of odious superiors.

Simplicity did not affect the friends' sense of status because, by distancing themselves from the values of Athens, they had ceased to judge themselves on a material basis. There was no need to be embarrassed by bare walls, and no benefit in showing off gold. Among a group of friends living outside the political and economic centre of the city, there was - in the financial sense - nothing to prove.

So, Happiness, an acquisition list:
1. A hut 2. Friends 3. To avoid superiors, patronization, infighting and competition 4. Thought 5. Art.


Happiness may indeed be difficult to attain. The obstacles are not primarily financial.


Consolation For Frustration

All frustration arises from a faulty view of the world says Lucius Annaeus Seneca. We are frustrated because we expect the world to behave in a particular way and then reality turns out to be different. the Great Stoic philosopher advises us to be always aware that the worst scenario is always possible and to be prepared for it so that when it does happen we are ready for it and will not descend into anger, shock, anxiety or despair, all of which are marks of an unprepared mind that was not in tune with reality. Correct your worldview to accept the fact that reality is cruel and thus find escape from these common frustrations. This does not mean that you should accept everything, you may struggle mightily to avoid the misfortune but you just need to be aware of its possibility to be not prey to anger, grief and other frustrations.


Consolation For Inadequacy

Michel de Montaigne consoles us about the ultimately human nature of us all. We have to accept that we are not perfect, no one ever was. Once we accept that every inadequacy we find so appalling in ourselves is shared by millions and is one of the side effects of being human and being alive, we will learn to be less embarrassed by them and can live a more fulfilling life.


Consolation For Heartbreak

The nerve to invoke the greatest pessimist of the western world to console heartbroken young Werthers!

But it is Arthur Schopenhauer who is being called upon to give advice on how to deal with rejection and broken love affairs. Schopenhauer's famous 'will to life' theory which modern readers might as well read as a sort of natural selection through conditioned unconscious eugenics states that we are controlled in who we find attractive and lovable by a great force of nature which is concerned only with the need to propagate the species. It is not concerned with our happiness and more often than not we will end up with people who are our anti-thesis and inconducive to our happiness. So a happy marriage is a statistical anomaly and unnatural rather than something we can naturally expect.

So, if and when you find yourself a Young Werther with a broken heart or a girl for that matter, understand that it is not you who were rejected but it was just that the union was not approved by the good of the species by the 'will to power' or natural selection. This might sound like an artificial explanation but think about it, please, it is all just genetics.


Consolation For Difficulties

Finally Friedrich Nietzsche makes his grand entry and gives The Ultimate Consolation - You do not need consolations in life!

All life's difficulties are to be embraced. So accept your unpopularity, poverty, inadequacy, frustrations, heart-breaks and every sorrow as necessary to become the best you can be. If you do not have these difficulties you will be a mindless creature without knowledge of life. Use all this grief and the ills of life to forge a character and life that is noble and grand.

Your greatest gifts are your difficulties.

Disclaimer: I have modified the views expressed in this review from that in the book to match my own understanding of these philosophers at times (especially for Nietzsche). At other times I have reproduced the core message of the book without modification. I have not distinguished the two as the original works of all these great minds are always available to anyone who finds any disparity between this review and their own convictions. I have done justice neither to this book nor to the philosophers in this review and would ask you to pursue them further if you find it interesting. I will try to do a comprehensive review of Will Durant's The Story of Philosophy as a counterpoint to this simplistic interpretation of multi-faceted thoughts.
Profile Image for BookHunter M  ُH  َM  َD.
1,522 reviews3,837 followers
September 29, 2022

شويه فات سقراط
مسلسلينه من القدم للباط
ومتهم باليأس والاحباط
وبالعدم وبالزنا وباللواط
وبكل كافه التهم
وهو عابر للجحيم على الصراط
ينظر على الشعب التعيس ويبتسم
الى الجحيم للفلسفه
دنيا لا كانت يوم
ولا حتكون فى يوم كويسه
دنيا فى هيأة خنفسة
دنيا فسه
ما اتعس الانسان
ما اسعد الحيوان
هكذا قال الخال الأبنودي عن سقراط العصر الحديث فماذا عن سقراط الحقيقة؟
الكتاب ظريف جدا لولا أنه كان يمكن اختصاره لثلث ذلك الحجم. لا يتحدث عن تاريخ الفلسفة و لا عن مبادئ الفلسفة و انما عن عزاءات الفلسفة كما يقول العنوان. فماذا يعني ذلك؟

انه معني بمفهوم الفلسفة و تأثيرها علي الناس و علي روادها الأوائل بشكل خاص. كيف تجعلنا الفلسفة أكثر سعادة و كيف كانت العزاء الوحيد لبعض الفلاسفة عن العزلة أو الاكتئاب أو العجز و الحاجة و التفرد و انكسارات القلب و كافة المصاعب.
بادئا بسقراط الذي أحاط به أصدقاؤه في مشهد موته الأخير الذي تجرع فيه السم طوعا لأنه تجرأ علي أن يفكر بطريقة مختلفة و ينشر نتاج تفسيره بين الناس.



انصرفي أيتها الأرواح الشريرة. كنت أظنها أسماء أدوية!.. طلعوا أصحاب سقراط ... أقصد الدكتور سقراط.

لأنه الأكثر شجاعة و حكمة و استقامة مات. مات فعاشت أفكاره حتي الأن و ربما للأبد.

الفيلسوف الثاني هو أبيقور

مافيش معاك فلوس؟
عادي اوعى تزعل نفسك. أبيقور يقول ان السعادة ليست بالفلوس لكن يلزمك الحد الأدنى للسعادة. بيت صغير واصحاب ومصدر دخل من عمل حر وشوية تفكير وهدمتين نضاف من الكساء الشعبي او التوحيد والنور وبارك الله فيما رزق
ابيقور قال بارك الله فيما رزق والتوحيد والنور؟
وهو احنا من امتى بنسأل الأسئلة دي يا عماد

الفيلسوف الثالث هو سينيكا

سأقف في طابور الحجز لمدة طويله لأن الموظفة مشغولة برسائل واتس آب ثم أذهب إلى العيادة فأدخل بعد موعدي بنصف ساعة لسبب غير معلوم ثم أتوجه إلى الصيدلية لأخذ رقم وانتظر مده طويله حتى يحين دوري فتقول لي الصيدلانية أن عليّ الحصول على موافقة شركة التأمين فأذهب لمكتب مندوب الشركة وأحصل على الموافقة بعد تلكؤه في ذلك لأسباب نفسية بحته ثم أعود للصيدلية لصرف الدواء فأكتشف بأن نصف الدواء أصلاً غير موجود لديهم وعليّ تدبيره من صيدلية أخرى خارج المستشفى.
يحدث ذلك كل مره لذا فقد قررت ألا أتعصب ولا أنفعل هذه المرة ويومها أحسست براحة نفسية وسكينة غريبة وعدت إلى المنزل وكأنني فتحت عكا.
لم أكن قد قرأت عن سينيكا من قبل ولكن تلك كانت تعليماته بدون أي زيادة أو نقص

ثم يأتي مونتين

تقول جدتي أن العقل زينة فماذا يقول مونتين؟





و الخلاصة لكلام فونتين




مرحبا شوبنهاور







و في النهاية وصفة صعبة من نيتشه


Profile Image for Amira Mahmoud.
618 reviews8,648 followers
December 20, 2016

هذا الكتاب يملك روحًا خفيفة لا تشبه تلك التي تعتادها حين تقرأ عن الفلسفة التي على رغم من متعتها العقلية تملك الكثير من التجهم

اقرؤا عن الفلسفة، فهي العزاء الوحيد حين لا يعود المرء يملك شيئًا في هذه الحياة سوى رأسه!


Profile Image for فرشاد.
150 reviews295 followers
September 9, 2016
این کتاب، مقام فلسفه را تا سطح دین و مذهب، به عنوان یک تسلی‌بخش کاهش می‌دهد. تناقض‌ها در این اثر کم نیست. گویی دوباتن زاده شده تا فلاسفه را بیازارد. در مجموع، شوخی جالبی بود جناب دوباتن :-)
Profile Image for Keegan.
46 reviews23 followers
November 9, 2007
Now, you may laugh, but I thought this was one of the best philosophy-related books I've ever read. I recognize that it's pretty basic, a little silly, etc., but for some reason it did it for me. It's short and sweet and it humanizes otherwise esoteric knowledge.

After I blazed through this book one evening, I went on to read the actual writings of Epicurus, Nietzsche, and Montaigne. It was the spark I needed to get me reading philosophy again.

I heartily recommend it. :-)
Profile Image for Odai Al-Saeed.
902 reviews2,613 followers
September 2, 2019
لم أستمتع بكتاب عن الفلسفة أو الفلاسفة بهذا القدر المدهش.... إنه إعادة صياغ�� لنموذج حياة أخرى وتحدي كبير إلى من كبر سنه أوصغر بأنه عنوة سوف يغير من مجرى مسارات حياتك ... تدخل الكاتب المبدع في مسار قناعاتك أو شهواتك سواء الجنسية أو الفكرية أو الثقافية بسحر نافذ وقدم لنا سقراط ومونتين وشوبنهاور ونيتشة وأبيقور وغيرهم بطريقة لا مثيل لها وترجمة يزن الحاج آضفت على كتاب سحرآ على سحره .... من أبدع ما قرأت
Profile Image for Farnoosh Farahbakht.
63 reviews343 followers
December 12, 2015
آلن دوباتن در این کتاب "فلس��ه" را از بالاترین قفسه های کتابخانه ها جایی که معمولا دور از دسترس عموم کتابخوانان است برداشت، گرد و خاکش را تکاند و به ما یادآوری کرد که "فلسفه" را باید زندگی کرد، چه برای اعتلای خودمان،چه زیستنی کردن جهان و کاستن از دردها و افزودن بر شادی ها
کتاب "تسلی بخشی های فلسفه" به شش بخش تقسیم شده و در هر بخش با اتکا به نظریات یکی از فلاسفه راه حل هایی را پیرامون یکی از مسائلی که در زندگی روزمره با آنها دست به گریبانیم مطرح کرده است.این کتاب بدون شک گزینه بسیار خوبی است اگر در رودخانه "عرف عام" بر خلاف جهت آب شنا کردید و برچسب های رنگارنگ خوردید یا حتی به دلیل ترس از عدم محبوبیت تن به خواسته های جامعه دادید، در مواجه با کم پولی به زانو درآمدید یا در برابر ناکامی های زندگی احساس عصبانیت،شوک ،بی عدالتی و اضطراب کردید.اگر در حالتی به سر می برید که خود را در مقابله با زندگی و محدودیت های آن ناتوان می بینید ، قلبتان در یک درام عاشقانه شکسته است یا سختی های زندگی شما را به ستوه آورده است
اما این کتاب در عین تسلی بخش بودن می تواند مانند یک دام عمل کند و خواننده را بفریبد. هر چند که در قسمت هایی از کتاب به این موارد اشاره می کند. برای مثال رابطه قطعی میان مورد نفرت اکثر افراد بودن و بر حق بودن وجود ندارد و یا پذیرفتن ناکامی ها نباید ما را از پیشرفت و تعالی بازدارد و چنانچه کتاب نیز تاکید دارد "حکمت" تنها راه بازشناخت این دام ها است
Profile Image for Mohammad Hanifeh.
300 reviews86 followers
February 11, 2018
کتاب را در سخت‌ترین روزهای زندگی‌ام خواندم. لابه‌لای فصل‌هاش، پدرم را از دست دادم و چند روزی کنارش گذاشتم. اما بعد از هفتم بابا که در عین ناباوری و در هیأت غمگین‌ترین آدم دنیا، برای ادامهٔ خدمت نامقدس سربازی، برگشتم به پاسگاه -بخوانید اسارتگاه-، خواندنش را از سر گرفتم.

کتابِ بسیار جذاب و لذت‌بخشی بود و بسیار ازش یاد گرفتم. اما لذت‌بخش‌ترین فصل کتاب، فصل آخر بود و می‌توان گفت، فصلی بود که به درد حال الآنم می‌خورد و واقعاً تسلی‌بخشم شد: «تسلی‌بخشی در مواجهه با سختی‌ها» با استفاده از اندیشه‌های نیچه.
Profile Image for Mohamed Shady.
626 reviews6,718 followers
September 9, 2016
واحد من هذه الكتب التي يمكنها أن تغير حياتك للأبد
Profile Image for Rana Heshmati.
570 reviews845 followers
March 17, 2018
بسیار بسیار مفید و دوست داشتنی بود.
کتاب شش فصل دارد که ما در هر فصل با فیلسوفی همراه و برای مواجه با چیزی(!) با نظراتش بیشتر آشنا می‌شویم.
که به ترتیب عبارتند از:
مواجهه با عدم محبوبیت با سقراط
مواجهه با کم‌پولی با اپیکور
مواجهه با ناکامی با سنکا
مواجهه با ناتوانی و نابسندگی با مونتنی
قلب شکسته با شوپنهاور
مواجهه با سختی ها با نیچه
راستش من فکر می‌کردم که از چهار فصل اول آنقدر لذت نبرم و منتظر فصل چهارم بودم. ولی در کمال تعجب در این چهار فصل آنقدر شگت زده شدم که حد نداشت. به طوری که دلم می‌خواست همه‌ی اطرافیانم را مجبور به خواندن این کتاب کنم :دی
اما... فصل پنجم.. آخر چرا؟ :( ایراد نمی‌دانم از کتاب است که همچین ایده‌ای را انتخاب کرده یا که خب من خیلی با سوگیری، نتوانستم با ایده‌های شوپنهاور در مورد عشق کنار بیایم..
اگر آن طور که او می‌گوید باشد، که همه چیز فقط کششی برای تولد نسل بعد است، پس عشق ما به دوستانمان یا دیگر افراد چیست؟
بنظرم معنی عشق در فرهنگ لغات من با آقای شوپنهاور بسیار متفاوت است! اصلا آن عشق نیست...
که خب این یک ستاره‌ی کم شده هم برای همین مخالفت شدیدم با این فصل است :د
ترجمه بسیار خوب و روان است و جملات و پاراگراف های دوست داشتنی بسیار.
Profile Image for Valeriu Gherghel.
Author 6 books1,690 followers
April 29, 2023
Cărțile de self-help bine scrise se pot număra pe degetele unei singure mîini. Consolările filosofiei, titlul trimite la Boethius, e negreșit o astfel de carte. De cînd am citit-o prima dată, entuziasmul mi-a mai scăzut, dar asta nu înseamnă că Alain de Botton nu a redactat măcar două cărți amuzante: cea de față și cartea despre Proust.

Autorul a patentat deja un model de expunere care a fost urmat imediat și întocmai de cohorte de self-helpiști. Se iau între 2 și 5 filosofi (preferabil din Antichitate), se citează cîteva enunțuri istețe din cărțile lor (dacă au lăsat cărți), sau din învățătura orală, după care se descoperă cu maximă uimire că aceste enunțuri au virtuți curative și în vremurile noastre. Te doare faptul că nimeni nu te aprobă (lumea încă nu te arată admirativ cu degetul)? Mergi la Xenophan și Platon și citești biografia lui Socrate. Observi că lui Socrate nu i-a păsat nici cît negru sub unghie de ce crede lumea. Te calmezi. N-ai bani să-ți cumperi vilă, mașină și să călătorești în Azore? Iei aminte la viețile simple (și la spusele) unor filosofi ca Epicur și Epictet și mănînci doar pîine cu măsline. Numiții filosofi s-au mulțumit cu foarte puțin. Au preferat simplitatea, minimalismul (alt concept în vogă). Sînt un bun exemplu de sobrietate...

N-o lungesc. Alain de Botton a avut perspicacitatea (și norocul) de a inventa un model de compoziție literară. Mulți i-au reproșat că face elogiul sărăciei (ca, înaintea lui, milionarul Seneca), deși e fiul unui bogătaș. Nu are nici o importanță. Autorul chiar a citit filosofii pe care îi comentează, știe să aleagă amănuntele biografice semnificative și nu scrie deloc rău. Trei steluțe...
Profile Image for Joe.
33 reviews4 followers
October 13, 2007
I have read quite a few of the original works from all the philosophers covered in this book; this nails the relevent ideas and is waaaaaay easier to read. This book could and should replace the entire pop psychology and self help sections of any bookstore. Botton reveals the truth that most of the ideas authors of those genres have been slinging around and re-using for so long were actually written a long long time ago. His format works best here and shows us that philosophy is not some far off subject that has no relevency to our lives. It is our lives. He reveals that these philosophers weren't the strong jawed leaders we see portrayed in mable, rather they were mostly sickly depressed outcasts with no money who were just trying to figure out why things are they way they are and we can learn a lot from them.
Profile Image for Raha.
186 reviews212 followers
January 18, 2019
داشتم فکر می کردم که این کتاب قطعا پتانسیل تدریس در مدارس رو داره. همون قدر حاوی مطالب به ظاهر مهم و البته به شدت خسته کننده ای که جون میده واسه امتحان گرفتن

نمی دونستم میشه تا این اندازه سطحی و سرسری هم به فلسفه نگاه کرد و برای مشکلاتی از قبیل کم پولی و عدم محبویت بهش متوسل شد. واقعا دغدغه های کسی که سراغ فلسفه میره چنین چیزهایی هست!؟

من صرفا" مقداری بیوگرافی ناموجه و بی هدف درباره ی تعدادی از فلاسفه ی جهان در این کتاب دیدم و بس
-_-
Profile Image for Fahim.
250 reviews104 followers
January 19, 2020
" ما به این دلیل به پزشکان نیاز داریم که می توانند در اوقات بحرانی ، (فقدانِ خودشناسیِ جسمانی)بیماران خود را جبران کنند.
وقتی روحمان ناخوش است، باید به فیلسوفان روی آوریم . فلسفه اگر تألم فکری را برطرف نسازد بی فایده است. "
وجه مشترک همه ی فلاسفه ، علاقه ی مشترکی ست که به بیان مطالب تسلی بخش و عملی درباره ی علل بزرگترین غم های ما داشته اند.

سقراط معرفت را نه فقط آگاهی از (چراییِ درست بودن چیزی ) می شمارد ، بلکه آگاهی از (چراییِ نادرست بودنِ بدیل های آن چیز) نیز می داند. از نظر او آنچه باید نگرانمان کند، تعداد مخالفان ما نیست، بلکه خوب بودن دلایل آنها برای این کار است ...
از نظر دوباتن سقراط تسلی بخشِ ما در مواجهه با عدم محبوبیت است.

اپیکور معتقد است عناصر ضروري لذت ، هر قدر هم که سهل الوصول نباشند، اما خیلی گران نیستند:دوستی، آزادی و تفکر سه اصل اساسی هستند که اگر از آنها برخوردار باشیم ولی پول نداشته باشیم ، هرگز بدبخت نخواهیم بود و اگر پول داشته باشیم ولی از آن نعمت ها محروم باشیم ، هرگز واقعا خوشبخت نخواهیم بود...
دوباتن می گوید نظریات اپیکور (که البته در زندگی شخصی او نیز تجلی یافته بود) می تواند تسلی بخش ما در مواجهه با کم پولی باشد...

سنکا فلسفه را رشته ای برای کمک به انسانها در غلبه بر تضاد میان واقعیت و خواسته هایشان می دانست. او سعی کرد ابعاد انتظارات ما را طوری تعدیل کند که وقتی این انتظارات نقش بر آب شد، با صدای بلند فریاد نزنیم:
"وظیفه ی فلسفه عبارت است از آماده کردنِ نرم ترین محل فرود آرزوهای ما بر روی دیوار انعطاف ناپذیر واقعیت. "
دوباتن گفته های سنکا را تسلی بخش ما در مواجهه با ناکامی ها می داند...

فلسفه ی مونتنی، فلسفه ی سازش است. او می گوید به جای اینکه بکوشیم وجود خود را دونیم کنیم و همواره شرمنده ی کاستی ها و خواهش های نازل تنانه ی خود باشیم، یاد بگیریم که آنها را به عنوان واقعیت های تغییر ناپذیر وجود خود بپذیریم.مونتنی با نقب زدن به اندوه های خصوصی اتاق خواب، رسوایی و ننگ را از آنها زدود و سعی کرد ما را با بدن های خود آشتی دهد.
"بر بلندترین تخت جهان، هنوز هم بر ماتحتِ خود نشسته ایم! "
مونتنی بهترین تسلی بخش ما در مواجهه با ناتوانی و نابسندگی های وجودمان است...

نظریه ی شوپنهاور (اراده ی معطوف به حیات) ، عشق را از نظر زیست شناختی ، اجتناب ناپذیر و کلید تداوم نوع بشر میشمارد و از ما می خواهد که موضع ملایمتری نسبت به رفتار عجیب و غریب ناشی از عشق، اتخاذ کنیم.
اراده ی معطوف به حیات ما را به سمت کسانی سوق می دهد که شانس مارا برای ایجاد بچه های زیبا و باهوش زیاد می کنند و اغلب فردی که برای بچه ی ما بسیار مناسب است ، به ندرت پیش می آید که برای خود ما چندان مناسب باشد! اما ما نمی توانیم این امر را به موقع تشخیص دهیم چون اراده ی معطوف به حیات چشم ما را کور کرده است...
شوپنهاور مارا از انتظاراتی خلاص می کند که موجب تلخکامی می شود. وقتی عشق ما را در هم شکسته ، تسلی بخش است که بشنویم ، خوشبختی هرگز جزئی از برنامه نبوده است...

نیچه می گوید:
"در حق انسان هایی که دوستشان دارم، آرزوی رنجوری، پریشانی ، بیماری و آزردگی می کنم."
او معتقد است نه با پرهیز از درد، بلکه با تشخیص نقش آن به عنوان مرحله ای اجتناب ناپذیر و طبیعی ، برای دستیابی به هر چیز خوبی، رضایت خاطر حاصل می شود. در فاصله ی میان شکست اولیه و موفقیت های بعدی، در شکاف میان کسی که در حال حاضر هستیم و کسی که می خواهیم باشیم ،اضطراب ، حسد و تحقیر وجود دارد.
نیچه می خواست مارا به حقانیت درد عادت بدهد و از ما می خواست همچنان به چیزهای مورد علاقه ی خود عشق بورزیم ، حتی وقتی آنها را در اختیار نداریم و ممکن است هرگز هم به آنها دست نیابیم...

در پایا�� باید سپاسگزار جناب دوباتن باشم که چشم مرا که چون چشم نوزادی ، در مقابل روشنای مفاهیم بلند فلسفی یارای باز شدنش نبود، با سهل الهضم کردن مطالب، اندکی به روی زیباییها گشود....
چون : آنچه به آسانی خوانده می شود، به ندرت به آسانی نوشته می شود... (مونتنی)
Profile Image for Miss Ravi.
Author 1 book1,097 followers
September 10, 2017
کتاب برای من تسلی‌بخش نبود بلکه حتا در بعضی فصل‌ها نتوانست من را قانع کند. ممکن اس�� آدم سختگیری باشم. اما بعضی از مثال‌ها در مقیاس زندگی امروز نمی‌گنجید و یا زیادی کلیشه بود و بیهوده. مثلاً من یکی احساس مشمئزکننده‌ای بهم دست می‌داد که دوباتن از قول یک فیلسوف خواننده‌اش را راضی کند که پول خوشبختی نمی‌آورد. کم مانده بود از قورت دادن قورباغه و جابه‌جا شدن پنیر هم صحبت کند!

شاید دلیل نارضایتی من از کتاب این است که آدم‌های اهل اندیشه، آدم‌هایی که با فلسفه‌ی سقراط، شوپنهاور، نیچه و دیگرانی که در این کتاب مثال زده شده‌اند، آشنا هستند، می‌بایست به سطحی رسیده باشند که بی‌نیاز از نصایح و پندهایی باشند که دوباتن در دل کتابش آورده. شاید هم این کتاب مخاطبان دیگری دارد که نیازمند دریافت چنین مثال‌هایی هستند و من اشتباه کرده‌ام؛ هم در تشخیص مخاطب و هم در انتخاب کتاب. مثلاً با دانستن این‌که سقراط در هزاران سال پیش از سوی دیگران تأیید نمی‌شد ما هم نباید برای تأیید نشدنمان دلشکسته و غمگین باشیم و زانوی غم بغل بگیریم. می‌توانیم خودمان را بگذاریم جای سقراط بیچاره و یادمان بیاید چطور حاضر شد جام شوکران را بنوشد.

Profile Image for Mahsa.
311 reviews360 followers
July 19, 2016
تسلی‌ بخشی‌ های فلسفه، کتابی بود که با‌ ورق زدن تک‌ تک صفحاتش با خودم میگفتم: "اینو همه باید بخونن!". زبان کتاب اون‌قدر روان و درکش چنان راحته که جملات به زیبایی به دل میشینن و از خوندنش بی‌ اندازه لذت خواهید برد.
این کتاب از چند بخش تشکیل شده، دیدگاه فلاسفه مختلف در رابطه با این مباحث از زندگی در هر بخش از کتاب بحث شده و مسلما قرار نیست با تک تک موضوعاتی که مطرح شده موافق باشیم، اما میخونیم و فکر میکنیم به راه حل هایی که برای طی کردن مسیر زندگی ارائه شده، و مقایسه شون میکنیم با راه حل هایی که خودمون سالهاست انتخاب کردیم.

تسلی‌بخشی‌ در مواجهه با عدم محبوبیت

در رابطه با این تسلی‌بخشی از سقراط می‌خونیم، از عدم محبوبیت‌ش و اینکه چطور با این وضعیت کنار اومد. می‌خونیم که هرگز قرار نبوده محبوب همه و همه ی آدم‌های روی کره زمین باشیم، قراره نبوده مورد تایید و محبوبیت تک‌تک اطرافیان‌مون قرار بگیریم. سقراط به ما تردید رو یاد میده، تردید به اینکه اگر مردم عام به یه گزاره معتقدند، همچنان احتمال غلط بودنش وجود داره و‌ ما نباید به سادگی نگاه‌مون رو به سمت نگاه عام تغییر بدیم.

تسلی‌بخشی در مواجهه با کم‌پولی

در این بخش یه نمودار وجود داره�� نموداری که نسبت مقدار پول خرج شده ( محور افقی نمودار) رو با سطح خوشبختی (محور عمودی نمودار) بررسی کرده. نمودار میگه هرچقدر به مقدار پول خرج شده اضافه بشه، سطح خوشبختی هم بالاتر میره. اما این بالا رفتنِ سطح خوشبختی یه جا متوقف میشه و هرچقدر مقدار پول خرج شده بالاتر بره، سطح خوشبختی همچنان در یه خط صاف قرار داره‌ و این به خاطر اینه که خوشبختی و پول قرار نیست همیشه کنار هم باشن.
این بخش از اهمیت دوستی میگه، از حسی که اگر در دل نداشته باشیم عظیم‌ترین ثروت‌ها هم خوشبخت‌مون نمیکنن. و میخونیم که ممکنه دستیابی به خوشبختی دشوار باشه، اما موانعش عمدتا مالی نیستن. درواقع باید از خودمون بپرسیم؛ اگر به فلان چیزی که مشتاقانه میخوامش برسم، این احساس کمبود بالاخره دست از سرم برمیداره؟ یا همیشه و همیشه قراره بیشتر بخوام و هرگز خوشبختی بیشتری احساس نکنم؟

تسلی‌بخشی در مواجهه با ناکامی

این بخش از اینکه ناکامی‌ها رو بعنوان جزء جدایی‌ناپذیر زندگی بپذیریم حرف میزنه. تا از امیدواری ای که بهش عادت کردیم‌ دست برداریم و هرگز ناامید و عصبانی نشیم. تا در ذهن‌هامون هک کنیم که "هر اتفاقی ممکنه بیفته" و بعد از رخ‌ دادنش دچار شوک نشیم و با خودمون نگیم "هیچوقت فکر نمی‌کردم این اتفاق بیفته!". فصل فوق‌العاده‌ای بود و به سادگی و زیبایی از آماده بودن برای بدترین‌ اتفاق‌های زندگی‌ گفت. درسته یاد گرفتنش تلخه و سخت، اما گاهی راه دیگه‌ای نداریم شاید. هرچند گاهی اوقات تمام این آمادگی، چیزی از دردی که اون اتفاق همراه خودش خواهد داشت کم نمیکنه.

تسلی‌بخشی قلب شکسته

در این تسلی‌بخشی، شوپنهاور میخواد ما رو از انتظاراتی خلاص کنه که باعث ایجاد درد میشن. وقتی در رابطه شکست خوردیم، شاید آرامش‌بخش باشه که بشنویم خوشبختی هرگز جزئی از برنامه نبوده، هرگز قرار نبوده با اطمینان قدم برداریم و ته دلمون بگیم قراره با این رابطه خوشبخت بشیم. و اگه این کارو کردیم، تمام مدت در اشتباه بودیم. شوپنهاور معتقده این اشتباهه که فکر کنیم "زندگی می‌کنیم تا خوشبخت باشیم!". درواقع به عقیده ی شوپنهاور، بهتره همیشه در مسیر ناامیدی از دنیا زندگی کرد تا هرگز در مواجهه با خوشبختی‌هایی که برخلاف تلاش های ما حاصل نمیشن ناامید نشد.

تسلی‌بخشی در مواجهه با سختی‌ها

نیچه در این فصل، از سختی‌ها بعنوان جزء جدایی ناپذیر مسیر زندگی اسم میبره‌. اینکه هرگز بدون گذران درد، لبخند رضایتِ خاطر بابت تموم شدن سختی‌ و زنده شدن دوباره ی حس زندگی حاصل نمیشه‌. نیچه معتقد بود انتخاب مسیر راحت‌طلبی و کشیدن دندونی که درد می‌کنه هرگز راه‌حلی درستی نبوده و به نظرش با کنار گذاشتن و خار شمردن دردهامون، تنها یک "خودِ" مصنوعی از خودمون خواهیم ساخت؛ خودی که دیگه شباهتی به ما و خواسته‌های قلبیمون نداره. نیچه چه‌جور می‌خواست که با مشکلات‌مون روبرو بشیم؟

او از ما می‌خواست همچنان به چیزهای موردعلاقه ی خود عشق بورزیم، حتی وقتی آنها را در اختیار نداریم و ممکن باشد که هرگز هم به آنها دست پیدا نکنیم. به عبارت دیگر در برابر وسوسه تحقیر و شرورانه نامیدن خوبی‌هایی که دست‌یابی به آنها دشوار است مقاومت کنیم.

و کار ندارم با اینکه اگه سالها در طلب چیزی باشیم که رسیدن بهش دست خودمون نیست، و سالها حسرت نداشتنش رو بخوریم و در فکر نداشته ی عزیزمون باشیم، چقدر ممکنه تحلیل بریم و نگاهمون یک طرفه بشه و سالها در حسرت اون خواسته درد بکشیم.

در آخر باید بگم ورق زدن تسلی‌بخشی‌های فلسفه تا این حد دلچسبه که بعد از تموم کردن هر بخش دلت می‌خواد کتاب رو ببندی، بلند بشی و با مرور جملاتی که خوندی قدم بزنی، قدم بزنی و سعی کنی لحظاتی رو با اون افکار بگذرونی و ببینی تا چه اندازه بهشون پایبندی؟ تا چه اندازه باید ضمیمه ی کارها، حرف‌ها و ذهنت بشن؟ و حتی تا چه اندازه فکر میکنی باهاشون مخالفی؟

پ.ن: نکاتی که برای هر بخش نوشتم تنها قسمت کوچیکی بود از مطالبی که کتاب بهشون اشاره کرده، و مسلما نتونستم از تمام موضوعات هر بخش بنویسم.

پ.ن۲: امشب که درمانده و در جستجوی یه جواب آرامش‌بخش این کتاب رو باز کردم، جای خالی یک تسلی‌بخشی رو عمیقا توی این کتاب حس میکنم؛ تسلی‌بخشی در مقابل بی‌رحمی آدم‌ها، در مقابل سنگ‌دلی‌هاشون و رفتارهایی که چیزی کم از رفتار یه موجود چهارپا ندارن.
تسلی‌بخشی در مواجهه با ترسیدن از آدم‌ها کجاست؟
Profile Image for تسنيم.
269 reviews339 followers
December 7, 2016
كتابي العزيز..
أنا حزين لأنك انتهيت.. لكنك ستبقى بداخلي!
أنت أحد أجمل عزاءاتي وأجلها..
Profile Image for Maede.
344 reviews498 followers
December 6, 2022
عنوان درست کتاب: پیدا کردن تسلی‌ زوری در زندگی یک مشت فیلسوف ریشو

این کتاب، کتابی نیست که برای خواندن فلسفه به سراغش بری. این کتاب شرح مختصری از زندگی چند فیلسوفه و فلسفه‌شون در غالب داستان زندگیشون به اختصار بیان شده. دو باتن سعی کرده که ایده‌ی فلسفی کوتاه و مختصر رو پاسخی برای برخی از دردهای زندگی بدونه و به نظرم نتیجه فقط جالبه. نه خیلی خوب، نه خیلی بد

من از طریق این کتاب جذب میشل دو مونتنی شدم و دوست دارم بیشتر در مورد خودش و طرز فکرش بخونم، با زندگی نیچه و شوپنهاور آشنا شدم و فلسفه‌ی اپیکورس که بار چندمه بهش برمی‌خورم، مثل همیشه چشمم رو گرفت. این کتاب از اون دسته‌ست که فقط بهت یک نقطه شروع میده، اینکه از اینجا به جایی برسی یا نه کاملاً دست خودته

این کانال جدیدیه که بعد از بسته شدن قبلی درست کردم و کتاب‌ها و ریویو‌ها رو اینجا می‌گذارم
Maede's Books

۱۴۰۱/۹/۸
880 reviews1,074 followers
February 12, 2019


منذ كنت صغيراً لم أكن أسعد باطراءات من حولي عن ما أكتبه، كنت أكتب دائمآ نصوص قد تعجب البعض. لكن لم أكتب شئ جيد يومآ ما الا في لحظة حزن حقيقية. اؤمن أنا بأن السعيد هو أكثر انشغالاً من أن يكتب عن سعادته والحياة أعدل أن تعطي نصوصاً جيدة للسعداء. عشت لحظات سعادة حقيقية، أنسي أغلبها في لحظات البؤس ولكنني أعلم هذا.

أفضل مراجعات الكتب التي كتبتها، كتبتها وأنا حزين، حزين لفراق كتاب غيرني أو كان يناقش قضية تؤرقني. في كتاب الحب السائل كتبت مراجعة في لحظات اليأس من العثور علي الأمان في هذا العالم. كان الكتاب يخبرني لما لا يوجد ذلك الأمان في علاقتي بمن أحبهم. لماذا لن أجد الشريك الذي أحلم به.
عندما أكتب عن المسيري فأنا اكتب بحزن شديد، حزن الصبي الذي عندما كبر رحل استاذه. عندما أكتب عن الأمل فأنا اكتب عنه في الليالي الحالكة التي ينسحق فيها ايماني. لا أكتب عن ما أفتقده، بل أكتب عن ما يؤلمني.

الفلسفة لا تساعدنا، انها تجعلنا نكتب نصوصاً جيدة نواجه بها هذا الليا��ي الحزينة ولعلنا نعيد بها بعض من ايماننا المنسحق تحت عجلات هذه الحياة. نبحث عن حياة بدون قلق، بدون ألم، الفلسفة تعطينا أمل بأننا فقط لم ولسنا ولن نكون وحدنا في رحلة البحث تلك مما يشعرنا بالسلوي. كتاب كهذا يرافقنا ، يخبرنا بأننا لسنا بخير ولن نكون أغلب الوقت ولكن لا بأس فتلك هي الحياة.


هذا الكتاب يحكي لنا كيف نتقبل بؤس هذا العالم دون أن نتحول الي بائسين مثيرين للشفقة فى كل نواحي حياتنا.

الفلسفة لن تغير واقع هذا البؤس ولن تجعلك غنياً اذا كان بؤسك هو انك فقير، فقط هي ستساعدك علي أن تفهم لما أنت فقير ولما أن كونك فقيراً مثلا هو القاعدة فأغلبية من عاشوا علي هذا الكوكب كانوا فقراء بائسين.

هذا الكتاب يصلح لكل هؤلاء البائسين الذين يكتبون كل يوماً عن بؤسهم.
Profile Image for Valeriu Gherghel.
Author 6 books1,690 followers
April 28, 2023
Ca şi pentru venerabilul gânditor Boethius (care a redactat în temniţă o lucrare cu titlu similar: Consolatio philosophiae), pentru Alain de Botton filosofia are o certă finalitate terapeutică. Ea ne poate alina suferinţele şi ne ajută să depăşim anxietăţile şi momentele de slăbiciune.

Eseist şi romancier britanic, Alain de Botton s-a născut la Zürich în 20 decembrie 1969. El este şi autorul cărţii Cum poate Proust să ne schimbe viaţa (How Proust Can Change Your Life).

În Consolările filosofiei (The Consolations of Philosophy), autorul alege şase filosofi, Socrate, Epicur, Seneca, Montaigne, Schopenhauer, Nietzsche şi găseşte în vorbele sau în faptele lor elemente în măsură să ne consoleze în caz de “impopularitate”, “lipsă de bani”, “frustrare”, “deficienţă personală”, “suferinţă sentimentală” şi “dificultăţi” (am transcris în ordinea din volum titlurile celor şase capitole). Alain de Botton reuşeşte, asemenea lui Boethius, să ne convingă de faptul că am putea găsi în filosofie, cu un plus de bunăvoinţă şi de bun simţ, reconfort şi sfaturi utile.

Şi asta fiindcă, scrie de Botton, “artiştii şi filosofii… prezintă experienţele noastre într-un mod mai expresiv şi mai inteligent decât am putea-o face noi înşine; dau formă unor aspecte ale vieţii noastre pe care le recunoaştem ca fiind ale noastre, dar pe care nu le-am fi înţeles niciodată, singuri, atât de limpede”.

Moartea lui Socrate ar trebui să ne avertizeze împotriva iluziei că atunci când eşti detestat de majoritate eşti vinovat (sau ai, negreşit, dreptate): dimpotrivă, adevărul nu depinde de părerile celorlalţi. Socrate subliniază că “ceea ce determină valoarea unei idei sau a unei acţiuni nu e faptul că e larg aprobată sau contestată, ci faptul că ascultă de legile logicii”.

Epicur se vădeşte a fi un însoţitor excelent în societatea noastră de consum: învăţăm de la el că, dacă fericirea e greu de atins, obstacolele nu sînt neapărat de ordin financiar. Graţie lui Seneca, dacă ne vom reconcilia cu adevăratele dimensiuni ale realităţii, cu seria indiferentă şi rece a evenimentelor (amor fati!) şi vom înceta să aşteptăm prea mult de la ceilalţi, vom suferi infinit mai puţin din cauza frustrărilor noastre. Montaigne ne îndeamnă să ne explorăm slăbiciunile şi capriciile trupului şi să acceptăm obiceiurile, morala şi tradiţiile altora.

Cu Schopenhauer ne explicăm mai uşor deşertăciunea opţiunilor noastre sentimentale şi pricina pentru care orice pasiune omenească este urmată de o dezamăgire. La Nietzsche, în sfârşit, de Botton găseşte o adevărată pedagogie a suferinţei. E bine să-ţi asumi cu francheţe înfrângerile şi să eviţi justificările facile: “Tot ceea ce ne reconfortează nu este, obligatoriu, bun. Iar tot ceea ce ne face să suferim nu este, aprioric, rău”.

Alain de Botton oferă exemple nefericite din propria-i experienţă de viaţă, arătând în ce chip l-au ajutat filosofii să depăşească eşecurile şi necazurile. În acest sens, autorul evocă o excursie în doi în Portugalia şi imensa dezamăgire încercată când, în ultima noapte, cunoaşte un eşec erotic: „Mi-ar fi fost greu să depăşesc, ba chiar să menţionez o asemenea încercare dacă n-aş fi citit, cu câteva luni înainte, capitolul XXI din primul volum al Eseurilor [lui Montaigne]”.

De Botton reface, de asemenea, experienţa de nomad a lui Friedrich Nietzsche şi urcă anevoie, în Elveţia, vârful Pic Corvatsch: e singura modalitate, observă el, de a înţelege în toată adâncimea lui spiritul filosofiei nietzscheene.

Consolările filosofiei e ilustrată (în ediţia engleză) cu gust şi inventivitate. Iconografia dublează şi explicitează textul, sugerând totodată că tot ceea ce ne înconjoară (chiar şi obiectele cele mai banale sau umile) constituie obiect de reflecţie filosofică. Metafizic trăită, viaţa nu mai seamănă, în viziunea lui Alain de Botton, cu purgatoriul sau infernul. Iată învăţătura principală a volumului semnat de eseistul englez.
Profile Image for Eddie B..
749 reviews2,456 followers
November 17, 2019
يمكن أن يكون هذا الكتاب أهم وأجمل عزاء تتلقاه نفس بشرية عن بلاء الدنيا، لكن هل يمكن لكل الناس اليوم أن تفهم حقا ما هو مكتوب هنا في ظل غزو أفكار الطاقة الإيجابية والتنمية البشرية؟

ناقشنا هذا وغيره، في اللقاء الأول من لقاءات "السبت الثالث" يوم 19 أكتوبر 2019 في مكتبة الشبكة العربية للأبحاث والنشر - فرع الإسكندرية.

وهذا تسجيل صوتي للجلسة، لمن فاته الحضور:

https://soundcloud.com/thirdsaturday/...

وفي اللقاء الثاني (السبت 16 نوفمبر 2019) أتممنا مناقشة الكتاب، وهذا رابط التسجيل:

https://soundcloud.com/thirdsaturday2...
February 26, 2020

"آنچه در آثار هنری و فلسفی می‌بینیم نسخه‌های عینی دردها و تقلاهای خودمان هستند که با زبان یا تصویر مناسبی، مجسم یا تعریف می‌شوند. هنرمندان و فلاسفه نه فقط به ما نشان می‌دهند چه احساسی داشته‌ایم بلکه تجربیات ما را تاثیرگذارتر و هوشمندانه‌تر از خودمان بیان می‌کنند؛ آن‌ها جنبه‌هایی از زندگی ما را به تصویر می‌کشند که خودمان قادر به تشخیص هستیم ولی هرگز نمی‌توانسته‌ایم با چنان شفافیتی آن‌ها را درک کنیم. هنرمندان و فلاسفه وضعیت ما را به خودمان توضیح می‌دهند و به این ترتیب به ما کمک می‌کنند تا در این وضعیت احساس تنهایی و پریشانیِ کم‌تری داشته باشیم."
Profile Image for Mohamed.
428 reviews225 followers
August 18, 2018

كتاب جيد سهل و بسيط مدعم بالصور التوضيحية
يتحدث عن مجموعة من الفلاسفة أمثال سقراط-أبيقور-سينيكا-مونتين-شوبنهاور-نيتشة
و كيف لفلسفتهم أن تفيدنا في الحياة في مجالات
1-مخالفة الأراء السائدة
2-الأفتقار للمال
3-السعادة
4-الاحباط
5-العجز
6-إنكسارات القلب
7-المصاعب
مع ذكر نبذة عن حياتهم و الجو العام المحيط بهم
Profile Image for Ahmed Taha.
207 reviews
August 17, 2020
مراجعة طويلة، نصفها عن الكتاب، ونصفها بمناسبة انتهاء فترة الحجر المنزلي
وسابدأ بالأخير:

كان هذا آخر كتاب تحت بند:
Covid19 quarantine 2020
في رحلة استمرت نحو 5 أشهر
بدأتها بالحجر اختيارا، وأنهيتها بالعزل اضطرارا،
وقد آن لها أن تنتهي بما أني قد أصبت وأسرتي بما هو مكتوب لنا، وأنجانا الله جميعا منه بفضله ورحمته.
كانت رحلة جميلة محصلتها 55 كتابا وكتيبا،
بدأتها برحلة جماعية مع أصدقاء الموقع الأعزاء في سلسلة مقبرة الكتب المنسية لزافون.
وكان قوامها وأغلبها رحلة قراءة مشتركة وماتعة في مختلف المجالات مع الصديقين الجميلين رحمة وزياد، بدأناها بإريك فروم وأنهيناها بعلي عزت بيجوفيتش، وما بينهما كانت القراءات الرمضانية مع تفسير السعدي ودراز والغزالي ثم آميلي نوثومب ونجيب محفوظ وموراكامي، أدام الله تعاوننا على الخير.
وكان ختامها مسك في هذا الكتاب اللطيف مع د. أمنية عمر، ولعلها بداية لقراءات أكثر تخصصا بإذن الله.
انتهت رحلة العزل لكن لم تنتهي رحلة الكتب والقراءة.
والقادم أفضل بإذن الله.


----------------
أما الكتاب فهو كما ذكرت قراءة مشتركة أولى مع د. أمنية عمر، والقراءة الثالثة لي في كتب آلان دي بوتون، وكانت أكثر كتاب شعرت فيه بآلان الذي أعرفه من الفيديوهات،
أسلوب الكتاب غريب كعادته، هو يتكلم عن عزاءات الفلسفة من وحي سير حياة أهم الفلاسفة على مر العصور،
قسم الكتاب ل 6 أقسام ب 6 شخصيات،
• في الفصل الأول تحدث عن العزاء بشأن الآراء السائدة وعن سقراط الذى ضحى بحياته في سبيل آراءه التي تسربت إلى الناس وتشربوها بعد موته.
• في الفصل الثاني تحدث عن العزاء بشأن الافتقار إلى المال من وحي سيرة أبيقور،
أعجبني منهج التساؤل الخماسي الذي وضعه لمعرفة إذا كنا فعلا نحتاج ما نود امتلاكه أم لا صـ79ـ
• في الفصل الثالث كان العزاء بشأن الإحباط وسيرة سينيكا
أعجبني ملاحظته أن الغضب في كثير من الأحيان يكون ناتجا عن تفاؤولنا الشديد وعن رؤية مثالية للعالم:
مثال غضبنا من ضياع الريموت كونترول ناتج عن إيماننا بعالم لا تضيع فيه أجهزة الريموت كنترول صـ104ـ
وكذا نصيحته بشأن التخلص من القلق صـ119ـ :
لو أردت نفض كل القل، تخيل أن ما تخشى وقوعه سيقع بالفعل

• الفصل الرابع والعزاء بشأن العجز، ورحلة لطيفة في حياة مونتين، أعجبني فيها مفهومه اللطيف عن الصداقة وقصته مع صديقه لا بويسيه والمقتطفات عن مونتين:
باعتقادي، لا يمكن لحلاوة الرفقة شديدة التناغم والتوافق أن تكلف غاليًا أبِدًا. أوه! صديق! يا لصدق ذلك الحُكم القديم إنّ تآلف المرء أحلى من الماء. وأكثر ضرورة من النار.

كان كل منا يبحث عن الآخر قبل أن نلتقي بسبب الأخبار التي كانت ترد... احتضن كل منا الآخر بالاسم فقط. وعند لقائنا الأول؛ الذي تصادف أن كان في مهرجان محتشد في بلدة. وجدنا كل منا نفسه متجدبًا للآخر, يعرفه تمامّا، مرتبطًا به بشدة. بحيث لم يكن ثمة من هو أقرب إلينا من بعضنا البعض منذ ذلك الحين.

من كنا ندعوهم أصدقاء وما كنا نعتبرها صداقات عادةٌ لم تكن أكثر من معارف وعلاقات اعتياديّة مرتبطة بمصادفة أى شيء من الاستقرار. بحيث ترتبط
زواحنا في ما بينها. في الصداقة التي أقصدها كانت الأرواح ملتحمة ومتتاغمة في انصهار كلي بحيث تمحو الدرزة التي تربطها معا إلى درجة تلاشيها التام.

كان له وحده امتياز رؤية صورتي الحقيقة.

• الفصل الخامس وهو الفصل الأفضل بالنسبة لي في الكتاب والعزاء بشأن انكسار القلب بروح شوبنهاور، أعجبتني رؤيته الغريبة والعجيبة لمفهوم الزواج والارتباط وسأكثر النقل عنه هنا:
ولأنّ الشهرة تجتذب اهتمامًا أكبر من النساء: بدأت حدة آرائه بشأنهنَ تخف. فقد كان يعتبرهن «صالحات لأن يكن ممرّضات ومعلمات لطفولتنا المبكّرة» لأنهن على نحو دقيق، صبيانيات، سخيفات، قصيرات النظر، أي - بكلمة واحدة - طفلات كبيرات طوال حياتهن" والآن يعتبرهن قادرات على الإيثار والتبصر. - آلان

الحب يقاطع في كل ساعة أكثر الأعمال جدية ويعكر حتى أعظم العقول أحيانا. إنه لا يتردد في التدخل في مفاوضات السياسيين واستقصاءات المتعلمين. كما يعرف كيف يسرّب رسائل الحب وتفاصيله حتى إلى الحقائب الوزارية والمخطوطات الفلسفية .. ويستلزم أحيانًا التضحية... بالصحة. أو الثروة أو المكانة أو السعادة. - شوبنهاور

ولكن شوبنهاور أوغل أكثر. بدلا من الاعتماد على أمثلة باهتة عن إطاحة العقل عن عرشه؛ أعطى اسمًا لقوَةٍ توجد داخلنا أحسّ أنّها تتفوّق دومًا على العقل، قوة شديدة بما يكفي لإحباط جميع خطط العقل وأحكامه؛ وقد سمّاها إرادة العيش- التي تُعرّف بكونها دافعًا كامنًا داخل البشر لإبقائهم أحياء وقادرين على التناسل. وقد تسيّبت إرادة العيش حتى للاكتثابيّين الانتحاريين بالقتال من أجل حياتهم حين تُهدد بفعل تحطم سفينة أو مرض خطير. كما أنّه يضمن أن يتم اجتذاب عواطف الأفراد الأكثر انضباطًا ونزوعًا إلى العقل بفعل رؤية الرضع الضاحكين؛ وحتى لو لم يتأثروا مباشرةٌ فإنَ من الأرجح أن يميلوا إلى الأطفال في شتى الأحوال، ويبتهجون عند ولادتهم. إن إرادة العيش هي التي تدفع الناس لفقد عقولهم أمام المسافرين الجميلين
العابرين الذين يصادفونهم في عربات قطارات المسافات الطويلة. - آلان
لا ينفذ [العقل] إلى الورشة السرّية لقرارات الإرادة. إِنّه صديقٌ للإرادة بالطبع. ولكنّه صديق لا يعرف كل شيء.
[إنه] يبقى ... مُقصّى على نحو كبير من الإملاءات الفعليّة والقرارات الجدّية لإرادته. - شوبنهاور

أحد الألغاز العويصة في الحب هو «لمّ هو؟؛؛ و(لمَ هي؟). لِمَ استقرّت رغبتنا بقوّة من بين جميع المرشّحين الآخرين على هذا الكائن؟: لمّ عمدنا إلى تفضيلهم فوق الجميع مع أنَ حديثهم على العشاء لم يكن الأكثر إمتاعا دومّا، وعاداتهم ليست الأكثر تناسبًا؟ ولماذا، برغم النوايا الطيّبة، كنا عاجزين عن تنمية ميل جنسيّ تجاه آخرين ممّن كانوا، ربما، جذّابين على نحو أكبر بل لعلهم كانوا الأكثر ملاءمة للعيش معهم؟
آلية الاختيار لم تفاجئ شوبنهاور. نحن لسنا أحرارًا أثناء الوقوع في الحب مع الجميع لأثنا عاجزون عن إنجاب أطفال أصحًّاء مع الجميع. تدفعنا إرادة العيش الخاصة بنا باتجاه الناس الذين سيرفعون فرصنا في إنتاج ذرّية جميلة وذكيّة، وتُّبعدنا عمّن يقلّل تلك الفرص ذاتها. الحب ليس سوى التجلّي الواعي للاكتشاف الخاص بإرادة العيش بشأن الشريك المثاليّ. - آلان

أعطت نظريّة التحييد شوبنهاور الثقة للتنبّؤ بمسارات الانجذاب. فالنسوة القصيرات يقعن في حبٌ الرجال الطوال؛ ولكن نادرًا مايقع الرجال الطوال في حب نسوة طويلات (بسبب خشيتهم اللاواعية من احتمال إنجاب عمالقة). أما الرجال الأنثويّون الذين لا يحبّون الرياضة سينجذبون غالبا إلى النساء المسترجلات اللواتي يمتكلن شعرًا قصيرًا (ويرتدين ساعات متينة) - آلان :
تحييد فردائيُتين ‏ يستلزم أن تتناغم الدرجة المحددة من ذكورته على نحو تام مع الدرجة المحددة من أنوثتها. بحيث يلغي تحير كل منهما تحيز الآخر تمامًا. - شونبهاور

الحب يفرض نفسه على الأشخاص الذين سيكونون، بمعزل عن العلاقة الجنسيّة. كارهين، مزدرين: بل وحتى متتافرين مع الحبيب. ولكنّ إرادة [الحفاظ على] النوع أقوى بكتير من إرادة الفرد. بحيث يُغمض العاشق عينيه عن جميع السمات التي تناقض طباعه. ويتغاضى عن كل شيء. ويسيء الحكم على كل شيء؛ ويربط نفسه إلى الابّد بموضوع شغفه. وبذا يصبح مفتونًا كليًا بذلك الوهم الذي سيتلاشى حالما تتحقّق إرادة النوع. محَلْفةٌ وراءها شريكًا مكروهًا في الحياة. انطلاقا من هذا فحسب، من الممكن تفسير السبب بشأن أننا غالبا ما نرى أناسا عاقلين جذا؛ بل وشديدي التفوق، مرتبطين بنساء سليطات أو خبيثات. من دون أن نتمكّن من استيعاب السبب الذي دفعهم إلى اتّخاذ مثل هذا الخيار ... فالإنسان الواقع في
الحب قد يُدرك بوضوح ويحسٌ بمرارة بيعوب زوجته غير القابلة للاحتمال في الطباع والشخصية والتي تنذره بحياة كاملة من البؤس ٠ ولكن هذا لا يتفّره برغم ذلك ... إذ أنه لا يسعى في نهاية المطاف إلى مصلحته: بل إلى مصلحة شخص ثالث سيأتي إلى الوجود؛ بالرغم من انغماسه في وهم أَنَّ ما يسعى إليه فعليًا هو مصلحته الخاصة. - شونبهاور

ربما كان الفيلسوف سيقدم تفسيرات صارمة عن أسباب وقوعنا في الحب, ولكن ثمّة عزاء بشأن الرفض - عزاء معرفة أن ألمنا طبيعي. لا ينبغي أن نشعر بالارتباك بسبب فداحة الانزعاج الذي قد ينتج عن بضعة أيام من الأمل فحسب. سيكون من غير المنطقيّ أن يكون بإمكان قوّة شديدة بما يكفي لدفعنا باتجاه إنجاب أطقال - لو أخفقت في تحقيق هدفها - أن تتلاشى من دون إحداث خراب. لا يمكن لحب أن يحثنا على تكبّد عناء زيادة النوع عبر التناسل من دون أن يعِدّنا بأقصى سعادة يمكن لنا تخيّلها. وأنْ نُصِدّم بسبب مدى الألم الذي يخلّفه الرفض يعني تجاهل ما يتضمّنه القبول. يجب ألا نسمح لمعاناتنا أن تترافق مع الإشارات أن ثمة ما هو غريبٌ في المعاناة الشديدة. إذ لا بدّ من أنّ هناك أمرًا غريبًا يحدث لو لم تُعانٍ.
وكذلك؛ نحن لسنا غير جديرين بالحب. وليس ثمة ما هو خطأ فينا بذاتنا. شخصياتنا ليست منفرة، ووجوهنا ليست بغيضة. انهار الاتحاد لأننا كنا غير ملائمين لإنجاب طفل متوازن مع شخص بعينه. ليس ثمة حاجة كي نكره أنفسنا، ويومًا ما سنصادف شخصًا يمكن أن يجدنا رائعين وسيشعر أنه طبيعي بدرجة استثنائيّة ومنفتحٌ معنا (لأن ذقننا وذقنه ستشكّلان اجتماعًا مرغويًا من وجهة نظر إرادة العيش). - آلان


• الفصل السابع والأخير في العزاءات بشأن المصاعب مع نيتشه، وكان هذا أقل الفصول إمتاعا بالنسبة لي، ربما لأنه لم يعرض فلسفة نيتشه جيدا؟ أو لأني لم أجدها كئيبة بنفس القدر الذي سمعت به عنها؟،
المقتطفات التالية لنيتشه:
لأولئك البشر ممّن أنا معني بهم بهذا القدر أو ذاك. أتمنى المعاناة، والأسى، وسوء المعاملة، والإهانات - أتمنى أن لا يبقوا غريبين عن ازدراء الذات العميق. وعن عذاب الارتياب بالذات» وعن بؤس القهر.

يسعى الحكيم إلى التحرر من الألم، لا إلى السعادة.

العلاج الأكيد للمرض الذكوري بشأن ازدراء الذات هو أن تحبه امرأة ذكية

انتهى.
Profile Image for Rahma.Mrk.
725 reviews1,409 followers
February 5, 2021
من خلال ستة فلاسفة و نظرتهم الى الحياة سيحاول آلان مساعدة القارئ على ايجاد عزاء للظروف يعيشها.
سواء عزاء الاحباط من خلال الفيلسوف سنيكا او عزاء الاراء سائدة من خلال سقراط

لن اتحدث عن كل الكتاب بل عن اكثر ثلاث شخصيات جذبتني و أثارت فضولي و جعلتني افكر جديا في قراءة لهم.
أي نعم القراءة لهم رغم بعد عن الفلسفة قدر الامكان.
لكن الطرح العبقري و أسلوب آلان يبعث فيك الحماسة و الرغبة للاطلاع على الفلسفة .
آثار إنتبهي و كان فصله من امتع الفصول.
الفيلسوف فرنسي الذي لم يخجل من جسده و لا من عجزه
وعير عن ذلك ليس امام دائرة ضيقة بل كتبه لينشره.
مونتين
و كم نحن بحاجة لتصالح مع ذواتنا و تقبل شكلنا .
الفيلسوف الذي اكتشفت انه تم تشويه صورته نيتشه
فلقد استعملت عبارته الشهيرة بلغة المانية طبعا .سوبرمان .
فهم خاطئ رغم ان الرجل كان يقصد بها الانجاز و رحلة المقاومة.اعحبتي جدا نقده لمعلمه شوبنهاور.
ساعود للقراءة عنك اكثر صديقي الجديد نيتشه
و طبعا سقراط و كم نحتاج الى اعادة نقد و تمحيص لتراثنا و افكارنا.
احببت برشا كتاب خاصة انني قرات في ظروف خاصة
اساسها قلق و وضع سياسي تعبت من الحديث عنه.
لذلك ساعتمد فلسفسة سينكا ��بدو.
مثل ما قرات
ارحو لكم يوم
لطيف

4/fev/21🌸
Displaying 1 - 30 of 3,035 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.